کجایی نازنینم
توی کوچه های دلم نیستی
و هنگامی که نگاهم تورا می خواهد
تو در شهر خاموشم نیستی
و چشمانم حسرت دیدارت را با خود به گور می برد
و تو در اوج شرارت نیستی
کجایی نازنینم؟
وقتی قفس سینه ام مهر تورا در بر می خواهد
تو در کجایی؟ نیستی؟
عطر پیراهنت در هوای دلم هست
چه خوش بو بود وقتی بودی
ولی افسوس که تازگیها نیستی
کجایی نازنینم؟
کجایی نازنینم؟